زماني كه اقدام به كار ترجمه ميكنيد، طبيعي است كه يكي از مهارتهاي چهارگانه زباني (خواندن، نوشتن، گوش دادن، صحبت كردن) استفاده ميكنيد. اين بعد از ترجمه بيانگر اين است بخشي از ترجمه مهارت زباني است كه مترجم بايد به آن مسلط باشد، و نيز زماني كه اقدام به ترجمه ميكنيد، بايد به گونهاي ترجمه كنيد كه اگر نويسنده متن اصلي، زبان مقصد شما را ميدانست، همان چيزي را ميگفت كه شما به عنوان مترجم گفتيد؛ پس بايد بسيار دقيق و زيبا ترجمه كنيد تا خوانننده يا شنونده بتواند از ظاهر كلمات شما، به عمق فكر نويسنده اصلي پي ببرد. اين بعد از ترجمه، بيانگر هنري بودن آن است تا زيبا ترجمه كنيد. حال كه از مهارت زباني و هنري خود استفاده ميكنيد و ترجمه انجام ميدهيد، بايد مخاطبين خود را بشناسيد و بدانيد براي چه كساني و چه رشتهاي مينويسيد و چه گروهي از چه رشتهاي ترجمه شما را خواهد خواند يا شنيد. در اين جاست كه بايد علم رشتهاي را داشته باشيد كه در آن رشته، ترجمه انجام ميدهيد. پس ميتوان گفت كه «ترجمه، هنري است بر پايه علم». حال اين كه در كشور ما چنين نيست و داستان غمانگيزي است كه بايد سيب شناسي و درمان شود. همه ما مسئول هستيم تا به آينده علمي كشور خود فكر كنيم.
اهميت ترجمه در تبادل اطلاعات در جهان، بر هيچ كسي پوشيده نيست و اين اهميت، زماني روشنتر خواهد شد كه جهان را، بدون ترجمه تصور كنيد. دانشگاهها و مراكز علمي جهان، در صورتي قادر به پيشرفت سريعتري خواهند بود كه بتوانند از تجربيات ديگران استفاده كنند و تجربيات خود را در اختيار ديگران قرار دهند. بنابر اين، در اهميت ترجمه، چه به عنوان هنر و چه به عنوان علم، ميتوان گفت كه «ترجمه، پلي است طلايي براي روابط بين تمدنها». ترجمه (موتور گرداننده تبادل اطلاعات) در حال حاضر در كشور ما هرگز با كنترل دقيق صورت نگرفته است؛ شايد در برخي از موارد برخي از مترجمان قوي، كارهاي بسيار ارزندهاي از خود وارد بازار كرده باشند؛ ولي اين نوع ترجمه ها معمولا" براي مخاطبين غير علمي يا همان عموم مرم، صورت گرفته است. ضمن تاييد انجام و ضرورت اين نوع ترجمه ها بايد گفت كه در تمامي حوزه ها، افرادي كه وارد حرفه ترجمه ميشوند بايد كنترل شوند كه آيا صلاحيت چنين كاري را در معني واقعي خود دارند يا خير؟ آيا هر كسي كه ميخواهد وارد اين حرفه شود، كافيست خودش خود را مترجم بنامد يا اين كه بايد سازماني در كشور اين كار را انجام دهد. حتي مي توان گفت كه سرفصل رشته مترجمي دانشگاهها به اصلاحات و تغييرات اساسي نياز دارد تا مترجم متخصص تربيت شود و جامعه علمي را از اين وضعيت نجات داد.
ا توجه به جو حاكم بر حرفه ترجمه در كشور، بايد گفت كه ترجمه به صورت بايد و شايد، در كشور ما به صورت حرفهاي و تخصصي انجام نميشود و مهمترين آسيبهاي اين هنر مبتني بر علم را ميتوان به صورت زير بيان نمود: الف) نامتناسب بودن سر فصل دروس دانشگاهي سر فصل دورس رشته مترجمي زبان انگليسي، به تغييرات بنيادي نياز دارد. دروس عمومي كه در اين تدريس ميشوند، مانند مهارتهاي مطالعه زبان، گرامر، لغت، درك مطلب، زبانشناسي، آواشناسي و اين گونه دروس عمومي در سطح خوبي هستند، اما ايراد عمده در اين است كه پس از اتمام اين دروس، دروس ترجمه بدون هيچ گونه پشتوانه علمي از قبل، به دانشجويان آموزش داده ميشوند و حتي استادي كه در ترجمه را به دانشجويان آموزش مي دهد هم داراي دانش در آن رشته نيست. به طور مثال، استادي كه در رشته ادبيات انگليسي و يا زبانشناسي تخصص دارد، چگونه مي تواند ترجمه متون اقتصادي را آموزش دهد و يا ترجمه ساير متون؟ به نظر من بايد در سال سوم دانشگاه در رشته مترجمي زبان انگليسي، هر دانشجويي اين حق انتخاب را داشته باشد تا گرايش ترجمه خود را در رشته به خصوصي معين كند و در ابتدا دروس پايه همان رشته (به طور مثال، روانشناسي) را توسط متخصصين همان رشته بگذراند و سپس توسط مترجمان حرفهاي آن رشته آموزش داده شود. در حال حاضر افرادي كه رشته مترجمي زبان انگليسي را به پايان ميرسانند با اين سردرگمي مواجه هستند كه آيا توان ترجمه هر متني را دارند و يا اين كه توان ترجمه هيچ نوع متني را ندارند؟ ب) فقدان وجود متولي واقعي براي كنترل كيفيت ترجمه هر چند كه سازمانهاي براي ترجمه در كشور وجود دارند، اما در عمل وجود افراد غير حرفهاي و دلال در اين رشته به گونهاي است كه در عمل كنترل چنداني صورت نميگيرد و هر كسي به عنوان مترجم و يا مدير دارالترجمه و از اين قبيل موارد وارد اين كار شدند و حتي در موارد بسياري مشاهده شده است كه فارغ التحصيلان رشته مترجمي زير دست اين افراد واسطه و دلال با حقوق بسيار اندكي كار ميكنند كه خود داستان غم انگيزي است. ج) تشويق غير مستقيم برخي از اساتيد دانشگاهي از ترجمه هاي ضعيف و غير تخصصي متداول است كه در پايان ترم در دانشگاهها، اساتيد كار پايان ترم را در قالب ترجمه به دانشجويان مي دهند تا آن را ترجمه كنند. بسيار جالب است كه خود اين اساتيد كاملا مطلع هستند كه اين دانشجويان متعاقبا اين ترجمه ها را به دارالترجمه و يا افراد ديگر ارجاع مي دهند تا به طور مثال فارغ التحصيل رشته مترجمي زبان انگليسي اقدام به ترجمه متن تخصصي فيزيك يا شيمي و يا ساير رشته كند و سپس اين متن به استاد برگردانده شود و و حال اگر اين استاد بخواهد از اين متن براي تدريس يا كارهاي تحقيقي خود استفاده كند، نتيجه آن چه خواهد شد؟